زید بن حارثه قبلاً برده محمد بود، سپس پیامبر اسلام آزادش کرد و او را به فرزند خواندگی خود پذیرفت و این بخششی بود که محمد به وی کرد، سپس دختر عمه خود - زینب دختر جحش - را همسر او کرد. طبری در تاریخ خود میگوید که روزی محمد به دیدن زید رفت. زینب از جایش بلند میشود تا خود را بپوشاند و به محمد بگوید که زید در منزل نیست اما محمد آنجا را ترک میکند. وقتی که زید به منزل بازمیگردد، زینب قضیه را به وی میگوید. زید نزد محمد آمد و مشورت کرد، که اگر محمد اجازه دهد او میخواهد زینب را طلاق دهد، محمد او را از این کار نهی کرد و در نهی او از این عمل پافشاری کرد و این آیه نازل شد
سوره احزاب، آیات ۳۷ و ۳۸: «وَاِذْ تَقُولُ لِلَّذِی اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَاَنْعَمْتَ عَلَیْهِ اَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَی النَّاسَ وَاللَّهُ اَحَقُّ اَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَی الْمُوْمِنِینَ حَرَجٌ فِی اَزْوَاجِ اَدْعِیَائِهِمْ اِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ اَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۳۷﴾ مَّا کَانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ اَمْرُ /اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا{۳۸}.و
«(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خواندهات «زید») میگفتی: «همسرت را نگاهدار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار میکردی)؛ و در دل چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی! هنگامی که زید از آن زن جدا شد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خواندههایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است. (۳۷) هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنت الهی در مورد کسانی که پیش از این بودهاند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است! (۳۸).» (سوره احزاب، آیات ۳۷ و ۳۸). و
سرانجام زید همسرش را طلاق داد.این روایت را افرادی چون علامه مجلسی[۳] و محمد بن جریر طبری نقل کرده اند. برخی از علمای اسلام این واقعه را رد میکنند[۴][۵][۶] و ازدواج محمد با زینب را به دلیل طرد سنت جاهلی حرمت ازدواج با زن پسرخوانده، و شأن نزول این آیات ظاهراً پیرامون این رخداد میآورند. مسلمانان براساس این آیات معتقدند خداوند به محمد دستور داد تا با زینب ازدواج کند زیرا خداوند میخواست این رسم غلط جاهلیت مبنی بر اینکه یک مرد نمیتواند با زن پسرخوانده خود ازدواج کند را از میان بردارد
جالب اینکه در ترجمه این آیه توسط خود ملایان آورده شده خدا گفته پس از کام گرفتن زید از زینب و برطرف شدن نیاز زید حالا ما اون رو بر تو حلال میکنیم..... التماس تفکر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر